نوشتجات خاکستری یا Gray literature

Literature یا نوشتجات در کل به مجموعه نوشته‌هایی که راجع به موضوعات گوناگون به رشته تحریر درآمده‌اند، گفته می‌شود. در هر مقاله‌ای معمولا یک بخش به یافته‌هایی که پیشتر در باره موضوع آن مقاله منتشر شده‌ است، اختصاص می‌یابد که در قالب‌های مقاله‌نویسی متعدد تحت عناوینی چون مقدمه و ادبیات تحقیق به آن اشاره می‌شود. در گذشته این نوشتجات همواره از کتاب‌ها و بعدتر از مجلات و نشریات علمی استخراج می‌شد. اما امروزه با توجه به گسترش انواع سایت‌ها و وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی و نقش انکارناپذیر محتویات آن‌ها در شکل‌گیری روندها، شکل دیگری از نوشتجات به مقالات علمی راه یافته است: «نوشتجات خاکستری»

طبق تعریفی که در چهارمین همایش نوشتجات خاکستری (Gray Literature-Gl ’99) در واشنگتن دی سی در اکتبر ۱۹۹۹ میلادی ارائه شده است، نوشتجات خاکستری شامل «هر آن چه نوشته که در هر سطح از محتوا اعم از دولتی، دانشگاهی، شرکتی، و صنعتی به هر شکل اعم از جاپی و الکترونیکی، منتشر شده است اما رسماً تحت کنترل هیچ انتشارات تجاری نیست» می‌شد. در دوازدهمین کنفرانس بین‌المللی نوشتجات خاکستری در پراگ، ۲۰۱۰، این تعریف به صورت زیر بروز شد:

«نوشتجات خاکستری شامل انواع گسترده‌ای از اسناد در کلیه سطوح دولتی، دانشگاهی، شرکتی، و صنعتی، به صورت چاپ‌شده یا الکترونیک می‌شود که تحت پوشش حقوق مالکیت معنوی در می‌آید و از کیفیت کافی برای فهرست‌شدن و نگهداری توسط کتابخانه‌ها و مخازن مؤسسات برخوردار است، اما توسط ناشران تجاری یعنی جایی که نشر فعالیت ابتدایی فرد تولیدکننده نیست، کنترل نمی‌شود».

در واقع برای من به شخصه بسیار جالب است که در حالی که این واژه هنوز به دایره واژگان فارسی و حتی مفاهیم حوزه ادبیات و نشر راه نیافته است، چهارمین کنفرانس با محوریت آن حدود بیست سال پیش در آمریکا برگزار شده است!

در مجموع البته باید پذیرفت که نوشتجات خاکستری محتوایی غیرمتعارف از تعریف سنتی مقالات، و اغلب زودگذر و حتی بی‌دوام هستند. به این معنا که نه ساختار آن‌ها از عرف مقاله‌نویسی علمی پیروی می‌کند و نه لزوما همیشه قابل استناد هستند. برای مثال ممکن است شما به مطلبی در یک وبلاگ ارجاع بدهید که چند سال بعد به هر دلیل آن وبلاگ یا آن نوشته خاص دیگر قابل مشاهده برای عموم نباشد. اما با این حال تأثیر این نوشتجات و حجم داده بروزی که فراهم می‌کند، قابل چشم‌پوشی نیست. این نوشتجات می‌تواند به شکل انواع گزارش (شامل پیش از چاپ، گزارش‌های اولیه و نهایی، گزارش‌های فنی، گزارش‌های آماری، یادداشت‌های یادآور، گزارش از هنر مدرن، گزارش از تحقیقات بازار، و …)، پایان‌نامه‌ها، ثبت اختراعات (patents)، مجموعه مقالات کنفرانس‌، سخن‌رانی‌ها، شرح مذاکرات یا اقدامات، داده‌های نظارتی، داده‌های آزمایشی چاپ‌نشده، مقالات در حال کارشدن (working papers) مشخصات و استانداردهای فنی، ترجمه‌های غیرتجاری، تاریخچه یا توضیحات کتاب‌ها، مستندات تجاری و فنی، و اسناد داخلی و رسمی که به صورت تجاری چاپ نشده‌اند (مانند اسناد و گزارش‌های اولیه دولتی یا بولتن‌های داخلی)، سیاست‌گذاری‌ها و روال‌ها باشد.

به دلیل سرشت نوشتجات خاکستری، کتابخانه‌ها برای در دسترس قراردادن این نوع نوشتجات مشکل داشتند. اما در آکادمی علوم پزشکی نیویورک، فشاری از سوی پژوهشگران حوزه سیاست‌گزاری سلامت و سلامت همگانی بر کتابخانه آکادمی وارد آمد که چنین ملاتی (ماده خام-material) را هم به مجموعه فهرست‌شده خود اضافه کند. در نتیجه، کتابخانه هم نوشتجات سازمان‌های گوناگون را به طبقه‌بندی خود افزوده و سبک فهرست‌بندی ویژه آن را ایجاد کرده است. «گزارش‌های نوشتجات خاکستری» نخستین گام در این راستا بود تا نه تنها این گزینه‌ها به مجموعه آکادمی اضافه شوند، بلکه به دیگر کتابخانه‌ها نیز برای طبقه‌بندی نوشتجات این‌چنینی‌شان کمک بشود.

امروزه با توجه حجم داده‌ها و یافته‌هایی که از نوشته‌های معمولی و خودمانی در انواع شبکه‌های مجازی مانند توییتر، فیس‌بوک، و صدالبته موتور جست‌وجوی گوگل به دست می‌آید، به نظر می‌رسد دایره پوشش «نوشتجات خاکستری» فراتر رفته و می‌تواند این داده‌ها را نیز در بر بگیرد. یکی از بخش‌های بسیار گسترده نوشتجات خاکستری را پست‌های وبلاگی تشکیل می‌دهند. چرا وبلاگ‌ها را می‌توان جزو نوشتجات خاکستری به حساب آورد؟ چون آن‌ها هم مانند نوشته‌های روزنامه‌ها و اسناد دولتی و شرکتی، عمومی و مهم هستند و حتی گاهی بسیار تأثیرگذار و تنها تفاوت آن‌ها این است که فرآیند دانش‌مدارانه همتاخوانی (peer pressure) را طی نکرده است. دلیل این که نمی‌توان از ارجاع به پست‌های وبلاگی چشم پوشید را آکادمی علوم پزشکی نیویورک این گونه می‌داند:

«نوشتجات خاکستری چشم‌انداز بی‌همتایی به جامعه پژوهشی فراهم می‌آورد، چرا که سازمان‌های دولتی و صاحبان نظر و اندیشه این گزارش‌ها را در باره موضوعاتی که بر سیاست و مردم اجراکننده آن سیاست‌ها تأثیر می‌گذارد، تولید می‌کنند. نوشتجات خاکستری هم‌چنین بسیار به جا و به هنگام هستند چرا که فارغ از فرآیندهای زمان‌بر همتاخوانی و انتشارات تولید می‌شوند». دلیل‌ش این است که برای نمونه وقتی مسئولی صبح امروز دیدگاهی در باره یک تصمیم یا سیاست‌گذاری را بیان می‌کند، تا پیش از ظهر خبر مربوط به آن در صفحات مجازی انتشار یافته است. این اظهارنظر می‌تواند شامل دلایل آن تصمیم‌گیری و مبنایی که تصمیم‌گیرندگان برای اجرای فلان تصمیم یا ایجاد فلان تغییر داشته‌اند را در بر بگیرد که خود اطلاعاتی ارزشمند برای مطالعات بعدی است. بنابراین نوشتجات این چنین به لحاظ ارائه داده‌های سریع و قابل استناد، اتفاقا از اهمیت بالایی برخورداند. در عین حال این نوشتجات همان‌قدر که ارزش استناد دارند، مورد بررسی و نقد نیز باید قرار بگیرند و در واقع آن‌ها برای آن چه هستند مورد ارجاع قرار می‌گیرند. به عبارتی نوشتجات خاکستری بیشتر نقش داده خام یا ملات مطالعات علمی را ایفا می‌کنند. یعنی به یک متن سیاسی با رویکردی انتقادی ارجاع می‌شوند، گزارش‌های آماری دولت ارزیابی می‌شوند، یادداشت‌های یادآوری یک مدیر اجرایی برای آن چه راجع به عملیات اجرایی شرکت آشکار می‌کند مورد استناد قرار می‌گیرد، یک گزارش دست-اول برای تحلیل گفتمان‌ش اشاره می‌گردد و در نهایت یک مجموعه از اخبار رسانه‌ها به این دلیل مورد رجوع قرار می‌گیرند که مفاهیم کلیدی محتوا و بحث آن‌ها مشخص بشود.

حالا که پذیرفتیم پست‌های وبلاگ هم می‌توانند در زمره نوشتجات خاکستری برشمرده شوند، خوب است کمی هم به چگونگی آن بپردازیم. همان طور که پیشتر هم اشاره شد، ما برای رفرنس‌دهی به پست‌ها و نوشتجات برخط، می‌بایست اعتبار و اصالت آن‌ها را به دست آوریم. پس اگر چه این نوشتجات همتاخوانی نشده‌اند، و به همین دلیل در رسته خاکستری‌ها قرار می‌گیرند، برخی از آن‌ها به خوبی ویراستاری شده‌اند و دست کمی از یک کتاب ندارند. گاهی حتی کامنت‌های زیر یک پست چنان دقیق و تخصصی هستند که ممکن است از یک همتاخواننده (peer reviewer) هم بهتر باشد. پس برای ارجاع به پست‌های وبلاگی مهم‌ترین مسئله این است که بدانیم از آن پست چه می‌خواهیم و به چه نکته‌ای در آن می‌خواهیم رفرنس بدهیم. چرا این ارجاع برای ما مهم است و بر چه اساسی آن نوشته جزو «اطلاعات» و «دانستنی‌ها» طبقه‌بندی می‌شود. ادعای ما روی این داده‌ها بر چه مبنایی است و از این دست علامت‌سؤال‌هایی که پاسخ‌ش باید برای ما به عنوان نویسنده رفرنس‌دهنده روشن باشد. چرا که وبلاگ‌ها از خاطرات شخصی گرفته تا مقالات خبر و روش‌های پژوهش و … گستره دارند. چند پرسشی که می‌توان گفت دارای اولویت پاسخ هستند از این قرار است: این نوشته وبلاگی چه هست (مقاله خبری، مقاله مروری، پژوهش میدانی، مصاحبه، اتوبیوگرافی، تحلیل، و …)؟ چطور اطلاعاتی به ما می‌دهد؟ چه کسی و با چه موقعیتی آن را می‌نویسد؟ یک ناشناس است یا یک پژوهشگر حرفه‌ای و قدیم‌کار با سال‌ها سابقه کسب تجربه و اعتبار؟ آیا فقط ابرازنظر شخصی اوست یا یک گزارش یا یک مقاله مروری؟

برای این که بتوانیم به یک وبلاگ‌نویس (blogger) اعتماد کنیم هم روش‌هایی وجود دارد. می‌شود به مبنای نوشته‌های او و ادعاهایی که مطرح می‌کند، توجه کرد و نیز به رفرنس‌هایی که هایپرلینک می‌کند. مانند کارهای دیگری که برای هر مطلب دیگری می‌کنیم تا پی به میزان اصالت آن ببریم. بنابراین از این جهت می‌توان گفت پست‌های وبلاگی هم شبیه هر متن دیگری است که با آن سروکار داریم. در همین حال دلایل بسیاری وجود دارد که بخواهیم به یک نوشته وبلاگی استناد کنیم. یک مقاله در یک وبلاگ می‌تواند از منطق خوبی برخوردار باشد و زاویه خاصی از موضوع را نشان بدهد که جالب توجه است. یک پست که به مجموعه‌ای از نوشتجات دانش‌مدار یا یک تئوری خاص پاسخ می‌دهد، می‌تواند حاوی دیدگاه جالبی باشد که ارزش ارجاع داشته باشد. یک رشته یادداشت سیاسی می‌تواند نقطه‌نظراتی کلیدی را طرح کند و یک داستان شخصی ممکن است تردیدهایی را نسبت به یک سیاست جدید یا یک رویه مرسوم وارد آورد و انواع مثال‌های دیگری که می‌توان زد.

با این حال عده‌ای هنوز در استفاده از نوشتجات خاکستری بسیار محتاط هستند. آن‌ها تأکید دارند تنها از نوشتجاتی که در ارتباط مستقیم با موضوع مقاله است استفاده شود. ترجیحاً میان چکیده‌ها و سخنرانی‌های شفاهی در کنفرانس‌ها جستجو شود. به ویژه اگر مقاله به بحث دارو و مداخلات پزشکی مربوط است، نمایه‌های آزمایش‌ها و داده‌های دارو را جست‌وجو کنید.همین‌طور تأکید شده مقالات و گزارش‌های سازمان‌های سرمایه‌گذار مرتبط را چک کنید و الی آخر از این دست احتیاطات. اما لازم است تأکید کنیم که در حال حاضر نوشتجات خاکستری شامل نوشته‌های سایت‌ها و وبلاگ‌ها بر خلاف گذشته‌ای نه‌چندان دور، نه تنها قابل ارجاع و رفرنس هستند، بلکه بخشی انکارناپذیر از اکوسیستم دانستنی‌های مهم و بروزی را تشکیل می‌دهند که پژوهشگران مورد مطالعه قرار می‌دهند و روی آن کار می‌کنند. پس به جای فرار از آن‌ها یا نادیده‌انگاشتن‌شان، به این فکر کنیم که چگونه از آن‌ها کمک بگیریم.

به کمک مطالب مفید لینک‌های زیر:
https://guides.mclibrary.duke.edu/sysreview/greylit
https://patthomson.net/2017/12/14/can-i-cite-a-blog-post/
http://www.greylit.org/about


دیدگاه خود را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.