توجهآگاهی یا مایندفولنس مفهومی با ریشههایی در فلسفه شرقی دور است که امروزه با شکل و شمایلی جدید با تعاریف بهروزشده و هماهنگشده با نیازهای بشر امروز به نوشتجات (literature) و پژوهشها، روشهای کاربردی در زندگی روزمره راه یافته و حتی در مواردی به عنوان یک روش درمانی از انواع طب مکمل (Alternative medicine) مورد توجه قرار گرفته است. عدهای از روانشناسان بالینی از آن به عنوان یک ابزار غیردارویی برای کاهش برخی مشکلات روحی از جمله افسردگی و سایکوز بهره میگیرند (۶). برای مثال دیگر فردی به نام پروفسور جان کابات زین روشی را بر مبنای توجهآگاهی به نام «کاهش استرس به کمک توجهآگاهی» (MBSR) توسعه داده است (۱). حتی برخی مطالعات بالینی اثر توجهآگاهی را بر بهبود مشکلات جسمی مانند ام اس (مالتیپل اسکلروزیس) و دیابت و نیز مشکلات روحی-جسمی مانند اعتیاد و وسواس فکری را مورد بررسی قرار دادهاند. گرچه نتایج به دستآمده توسط این مطالعات همچنان مورد بحث است، اما به هر حال موضوعاتی چون «شناختدرمانی بر مبنای توجهآگاهی» و MBSR جزو مباحث داغ (ترند-Trend) حوزه رواندرمانی و طب جایگزین هستند (۱). در پژوهشها اشاره شده است که نگرانیها و نشخوارهای فکری بیشازحد به ظهور بعضی مشکلات روانی میانجامد و توجهآگاهی هر دوی این عوامل را کاهش میدهد (۶). برخی مطالعات ادعا میکنند توجهآگاهی میتواند بخش آمیگدال مغز که مسئول پاسخگویی به به استرس است کوچک میشود (۱). بنابراین در مجموع توجهآگاهی به عنوان استراتژی مؤثری برای پیشگیری از ایجاد یا پیشرفت برخی مشکلات در سلامت روان پیشنهاد میشود (۶).
امروزه، توجهآگاهی با هدف بالابردن کارآیی و کیفیت زندگی شخصی و حتی سازمانی، به صورت نسخههای عملی تجویز و حتی در برخی دانشگاهها تدریس میشود. دورههایی طراحی شده توسط کابات-زین و مشابههای آن در مدارس، زندانها، بیمارستانها، مراکز پشتیبانی از جانبازان و غیره به کار گرفته میشود (۶). هدف این دورهها و تمرینها افزایش آگاهی فرد به زیستن خویش در لحظه است. چرا که اعتقاد بر این است این حضورِ همواره در زمان حال، به فرد کمک میکند به آرامش رسیده و لذتی بیشتر و عمیقتر از زندگی را تجربه کند. نیز، چنین پنداشته میشود توجهآگاهی کمک میکند انسان به تدریج از نگرانی آینده (استرس) و ترسهای ریشهدار در گذشته (اضطراب) رهایی یابد و به این ترتیب علاوه بر افزایش کیفیت زندگی، راندمان کاریش نیز بالا برود (۱). شاید از این روست که اخیرا شرکتها و سازمانها به آموزشهای اینچنینی توجه نشان میدهند. اگرچه این برنامهها با هدف پابهسنگذاشتن سالم، مدیریت وزن، بهبود عملکرد ورزشی، و سایر دستآوردها نیز به کار گرفته میشوند (۶).
طرفداران توجهآگاهی آن را روشی مؤثر و قوی برای رهایی از فشارهای بیرونی یا درونی میدانند (۱). آنها معتقدند توجهآگاهی کمک میکند گفتگوهای دائمی (نشخوارهای فکری) رفته رفته رو به خاموشی بگذارند و ذهن را برای دیدن شفاف و پذیرش واقعیت حال حاضر، فارغ از بیزاری یا شیفتگی غیرسازنده، آزاد بگذارند (۱). از طرف دیگر با توجه به این که توجهآگاهی در معنای اصیل آن در فرهنگ بودایی مفاهیمی چون یادسپاری و بینش درست را نیز با خود دارد، عدهای دیگر توجهآگاهی را به ناچار در ارتباط مستقیم با فضایل اخلاقی میدانند (۶).
نقد و بحث
البته همه بحثهای انجامشده حول مفهوم توجهآگاهی ساز موافق ندارند (۱۱). آنهایی که کارکرد این مفهوم را به چالش میکشند میگویند برای پذیرش تأثیرگزاری توجهآگاهی به عنوان یک تکنیک درمانی یا پیشگیرنده، نیاز به مطالعات روشمندتری است که در جوامع تصادفیتر و بزرگتر است (۶). یکی از مباحث پیرامون این مفهوم، تردید در کارکرد آن در مواقع ناکامی، رنج و اندوه است. به ظاهر ممکن است به نظر برسد چگونه حضور عمیق در لحظه میتواند ما را در غمی که هماکنون وجودمان را فراگرفته است یاری کند. آیا برای مادری که فرزندش را از دست داده، چنین آگاهی عمیقی از آن چه هماکنون بر او میرود، درد و رنج او را افزایش نمیدهد؟ پاسخ به این پرسش دو سویه دارد. از سویی عدهای توجهآگاهی را مفهومی آمیخته با نگرش مثبت میدانند. آنها داشتن توجه درست و دقیق به واقعیات پیرامونی، نداشتن سوگیری فکری، تعریف درست مسئله، و تحلیل مناسب آن را پیشنیازی برای اندیشیدن درست و سازنده میدانند. تمام این فاکتورها در راستای رسیدن به نگرشی مثبتگرایانه به مسائل تعریف میشود (۱). پس میتوان گفت به زعم این گروه از پاسخدهندگان، «حضور در لحظه» لاجرم با «مثبتگرا» بودن آمیخته است. پاسخ دیگر به این پرسش اما ناظر به این نکته است که در علوم انسانی تقریبا هیچ چیزی ثابت و دائم در نظر گرفته نمیشود. هر آن چه در جایی به کار میرود، ممکن است در جای دیگر نامفهوم یا ناکارآمد باشد. بنابراین انسانی خردمند است که از مفاهیم و ابزارها در جای خود بهره بگیرد و همواره کنترل خود برای سوئیچکردن بین آنها را حفظ کند. بنابراین به نظر میرسد راهکار ممکن در هنگامههای سختی، تلاش مستمر برای ایجاد تعادل است. برای رسیدن به این تعادل، مهارتهای مدیریت بر رفتار، هیجان و ذهن مانند خودتنظیمی (Self-regulation) و خودراهبری (Self-leadership) به افراد آموزش داده میشود (۱). هدف از این تکنیکها شناخت قوانین ذهن و مدیریت نشخوارهای فکریست که امروزه بسیار رایج و دردسرساز است۱. به مجموعه دستآوردهایی که فراگیری این مهارتها به دنبال دارد توجهآگاهی گفته میشود. بنابراین، توجهآگاهی راهکاری مؤثر برای مدیریت ذهن و رسیدن به بیشینه توانمندی آن دانسته میشود (۱). همچنین باورمندان به اثرگذاری توجهآگاهی معتقدند هر چه ذهن آگاهتر به لحظه باشد، پاسخ فرد به تحریکات زندگی خردمندانهتر است و آرامش و اطمینان قلبی او بیشتر است (۱).
قسمت دیگر نقدها به روش انجام مطالعاتی است که توجهآگاهی را مؤثر میدانند. بیشتر مطالعات مروری، پژوهشهای بیشتری با کیفیت روشمندی (Methodology) بالاتر را برای اثبات سودمندی توجهآگاهی ضروری میدانند. برای مثال گفته میشود اغلب مطالعاتی که نتیجهگیری مثبتی درباره اثر توجهآگاهی گزارش میکنند، یا گروه کنترل ندارند، یا در بازه زمانی کوتاهی انجام شدهاند، یا جامعه آماری کوچکی داشتهاند، یا متکی به پرسشنامههای خودسنجشگر بودهاند، یا توسط افراد بیطرف و غیرمنتفع انجام نشدهاند و در نتیجه دستآوردهای مثبت آن مطالعات تحت فشار ذینفعان بوده است (۶).
عده دیگر به نحوه توضیح و تشریح مفهوم توجهآگاهی انتقاد دارند و آن را با ادبیات دانشگاهی همخوان نمیدانند. آنها معتقدند طوری که ایده توجهآگاهی تعریف و فهمیده میشود و شناخته شده است با اصول دانشگاهی در تضاد است.
افراد دیگری معتقدند شهرت سیلگونه توجهآگاهی ناشی از «کالا» بودن آن است و نتیجه یک استراتژی بازاریابی. در این راستا سافران (یکی از منتقدین) میگوید «توجهآگاهی بازاریابی برای یک رؤیای ساختگی، یک سبک زندگی ایدهآلسازیشده، یا یک دستکاری هویتی است».
نگاه انتقادی دیگر این است که توجهآگاهی برخلاف کارکرد اصیل آن که بیدارو هشیارشدن نسبت به ریشههای ناپاک آزمندی و بدخواهی است، به یک تکنیک درمانی برای کمک به خویشتن تغییرشکل داده شده است که سبب میشود کارایی بنیادین خود برای پرورش رفتارهای خردمندانه، همگونگی (Harmony) اجتماعی، و دلسوزانه را از دست بدهد. افزون بر این، خصوصیسازی توجهآگاهی، ریشههای اجتماعی و سازمانی استرس و ناراحتی را نادیده میانگارد و در مقابل سازگارشدن به این شرایط را گسترش میدهد. این نگاه نقادانه همچنین معتقد است که در غیاب یک نگرش انتقاد از سوی جامعه، آیین بودایی میتواند به راحتی وضعیت موجود را تثبیت کرده و توجیه کند و جامعه را به سمت کاپیتالیسم مصرفگرایانه سوق دهد. و البته که مفسران بودایی که اشکالاتی به این نقدها وارد میکنند. همچنین حول مبحث اخلاقیات و ظهور نشانههای سندروم دوقطبی نیز بحثهایی توسط منتقدان و مفسران مطرح میشود (۶).
با وجود همه اینها، یک اصل نوظهور میتواند توجیهگر این اختلافنظرها و تفاوتها در نتایج بهدستآمده از مطالعات بر اثرگذاری توجهآگاهی باشد. این اصل در دانش پزشکی «درمان شخصیسازیشده» نام دارد. این اصل بر مبنای تفاوتهای فردی که میان هر شخص وجود دارد پایهگذاری شده است. با توسعه این اصل به حوزه توجهآگاهی، ممکن است بتوان گفت افراد با توجه به تفاوتهایی که در جزئیات شخصیت و ساختار روانیشان دارند، تأثیرپذیری متفاوتی به تکنیکهای توجهآگاهی نشان میدهند. این که آیا میشود این تفاوتهای فردی را از پیش شناخت تا بتوان پیشبینی کرد آیا توجهآگاهی نسخه مناسبی برای یک فرد خاص هست یا خیر، پرسشی است که نیاز به طرحشدن و بررسیهای بیشتر دارد.
معانی:
با مراجعه به منابع میتوان برابرهای فارسی و تعاریف گوناگونی را برای این مفهوم دید. «ذهنآگاهی»، «فرآگاهی»، «حضورذهن»، «توجه خالص» (Bare attention)، «یادآوری»، «حضور یا شهود» (فلسفه اسلامی)، «ذهن پویا و بینا» (نخستین ترجمه به انگلیسی)، «زِن» (بودیسم)، «ساتی» (هندی)، «سمرتی» (سانسکریت) و … از جمله معانی دیگری هستند که برای این واژه آورده شده است. با توجه به ریشه مشرقی مفهوم توجهآگاهی و نبودن واژههای یگانهای که به طور کامل معنای کلمات به کار برده شده در زبانهای باستانی شرقی را برسانند، اطلاق یک واژه منحصربفرد به عنوان برابرنهاد مفهوم توجهآگاهی در زبانهای غربی تاکنون ممکن نشده است. محققان مختلف واژههای انگلیسی گوناگونی برای «ساتی» به کار بردهاند (۶). از آن جا که این مفهوم با مهاجرت به غرب و پس از بازفرآوریشدن در دانش غربی، دوباره به ایران و زبان فارسی راه یافته است، این مشکل در زبان فارسی نیز دیده میشود. ناگزیر در این متن بر مبنای یک توافق اولیه، ما واژه «توجهآگاهی» را به عنوان برابرنهاد «مایندفولنس» به کار میبریم.
تعاریف:
شاید خلاصهترین، مؤخرترین، و همگانیترین تعریف برای توجهآگاهی، چیزی باشد که توسط جان کابات-زین ارائه شده است- بودن در اکنون- (۱و۶). در عین حال که با توجه به ماهیت انتزاعی واژه توجهآگاهی، هر صاحبنظر یا مترجمی آن را به روش خود بازتعریف میکند. در نوشتجات علمی توجهآگاهی به «فرایندی روانشناسی گفته میشود که طی آن توجه فرد به تجربهای که در لحظه کنونی در حال رویدادن است» (۶). در واقع شاید بتوان گفت هر شخصی با توجه به نوع تجربه زیسته خود و آن گونهای که با این مفهوم ارتباط برقرار میکند، آن را به بیان خود بازتعریف کند. تا زمانی که این تعاریف ما را از درک مفهوم اصلی باز نمیدارد، مشکلی در پذیرش آن عبارات نیست. چه بسا هر گونه گفتاری با ویژگیهای منحصربفرد خود بتواند مخاطبهای بیشتری را به دامنه طرفداران و بهرهمندان از این مفهوم بیافزاید. در ذیل برخی از تعاریفی که برای مفهوم توجهآگاهی آورده شدهاند فهرست شده است:
- آگاه بودن از افکار، رفتارها، هیجانات، و احساسات و توانایی کنترل آنها (۱و۵)
- شکل خاصی از توجه و تمرکز حواس و هشیاری کامل و آگاهی نسبت به رخدادهای پیرامون و درون (۱)
- تماشاگرِ صرف بودن و نگریستن به همه چیز بدون پیشداوری و دریافت بهترینها (۱)
- در کنترل درآوردن نوع هوشیاری و نگرش خودمان به دنیا (۱)
- شکل خاصی از به یادآوردن که سبب میشود فرد به خاطر بسپارد و هر لحظه به یاد داشته باشد که هر احساس به یک کل یا جهانی از احساسات تعلق دارد که میتواند سازنده یا غیرسازنده باشد، درست یا نادرست باشد، آلوده یا پالوده باشد، تیره یا ناب باشد (۶). و به این شکل به ذهنی عاری از پیشداوری و قضاوت به معنای برداشتهای ساختگی و کلیشهای دست یابد.
- ذهن آگاهی به معنای آگاهی از تجربهی کنونی و پذیرش آن است (۱۰).
جان کابات-زین میگوید: توجهآگاهی همان هشیاربودن کامل در زندگی ماست. همان درک سرزندگی بدیعی که در هر لحظه جاریست.
ریشهها:
رگهها و ریشههای این مفهوم را در نوشتجات حوزههای فلسفه و ادبیات و حتی مذهب در نقاط دنیا میتوان یافت. نمونههایی از آن را در ادامه آوردهایم:
آیین بودایی هندی: ساتی (۳)
آیین بودایی تبتی: زِن (۶)
ادبیات فارسی: «زندگی آبتنی کردن در حوضچه اکنون است» (سهراب سپهری)
فلسفه اسلامی: حضور یا شهود (۳)
عرفان ایرانی: مکاشفه
فلسفه غرب: ترانسندنتالیسم یا فلسفه ماوراءالطبیعه (۶)
تمرینها:
برای دستیابی عملی به توجهآگاهی، تمرینهایی که به افزایش تمرکز، دقت در حواس پنجگانه، و درک عمیق از لحظهها (۱) سوگیری دارند، طراحی شدهاند. هدف نهایی از تمام این تمرینها را میتوان توقف افکار و احساسات مزاحم (۶) یا در یک کلام «آرامش» نامید. از طرفی از آن جا که میان تفکرات سازنده و هیجانات مثبت رابطه دوسویه مثبتی مشاهده شده است (۱) و از سوی دیگر نشان داده شده ذهن توان تقلید از بدن را دارد، برخی از تمرینها نیز با این رویکرد طراحی میشوند که بدن حالت مثبتی به خود بگیرد تا ذهن به پیروی از آن به تفکرات مثبت و سازنده بپردازد. لازم به ذکر است اگر چه هر کدام از این تمرینها برای رسیدن به توجهآگاهی توصیه میشوند، اما انجام هر کدام از آنها به تنهایی به معنای نیل به مقصود نیست. بلکه هدف از انجام این تمرینها رسیدن به کیفیتی از هشیاری هست که هر لحظه و هر جا با فرد همراه باشد و در همه جوانب زیستن او گسترش یابد (۱).
- تمرکز بر یکایک اجزای بدن به ترتیب که در یوگا اسکن بدن نامیده میشود (۶) و ما آن را به پوییدن تن ترجمه میکنیم.
- تمرکز بر صداها، احساسات، اندیشهها، حسها، و واکنشهایی که در لحظه جاری هستند (۶) در خلوتی خودساخته.
- آهسته غذا خوردن و تلاش و تمرکز برای درک عمیق مزهها۱. برای مثال یکی از تمرینهای برنامه MBSR خوردن کشمش و چشیدن آن با تمام وجود و آگاهی است (۶).
- تمرکز بر تنفس و درک عمیق دم و بازدم (۱)
- تمرکز و آرامش دورهای در طی روز (مدیتیشن یا مراقبه) (۱)
- یادآوری چیزهایی که از آن برخوردار هستیم (به تعبیر مذهبی شکرگزاری یا یادآوری نعمتهایی که خداوند به ما داده است. در روانشناسی هم تکنیک مشابهی برای درمان افراد افسرده به کار میرود.) (۱)
- رها کردن (letting go) باورها، رویدادها، خاطرات، خواستهها و سایر چیزهایی که به طرزی افراطی به آنها چسبیدهایم (۱). من مایلم این کار را «نگاه شخص ثالث» یا «نگاه از بالا» به مسائل بنامم.
- اعتمادکردن به خودمان، دیگران، و نیز قوانین هستی (۱) میتواند شانههای ذهن را سنگینی افکار پریشان و پایانناپذیر رها کند.
- استفاده از توتمها یا نشانههای یادآوری (۱).
- توجه به جزئیاتی که معمولا دیده نمیشوند و تهیه فهرست از آنها در زمانهای فراغت (۱).
- تمرینهای حرکتی یوگا (۷)
- انواع مدیتیشن نشسته، کوه، دریاچه، باران، سکوت، چرخش به سوی درد، و … (۷)
به طور کلی تمرینهای توجهآگاهی بر سه ویژگی استوار است: مراقبت از بدن و تنفس، زمانبندی، و یک سری مقررات اخلاقی که بیشتر در مکتب بودیسم دیده میشود (۶).
کاربردها:
همانطور که گفته شد امروز جنبش توجهآگاهی مسیر خود را به حوزههای گوناگونی باز کرده است. از حوزههای درمان تا برنامههای بهبوددهنده و آموزشی و حتی مدیریت سازمانها و غیره. برخی از این کاربردها به طور خلاصه در زیر اشاره شدهاند.
روانشناسی (۶)
امروزه توجهآگاهی به صورت یک راهکار میانه، جایی بین روشهای پرهیزگر از هر نوع احساس و روشهای بیشازحد درگیرشونده در احساسات قرار میگیرد و به عنوان ابزاری برای خودآگاهی به کار برده میشود. بنابراین مفهومی که شاید زمانی تنها مختص قشر خاص و برگزیدهای دانسته میشد، امروز توسط متخصصان رشتههای مختلف به عنوان حالتی از ذهن یا مجموعهای از مهارتها برای افراد مختلف تجویز میشود و دستیافتی تلقی میگردد. گر چه ممکن است ابتدا به امر، این مفهوم یک ویژگی سرشتی، یک دستآورد، یا یک تمرین انگاشته شود. دانشمندان مختلف با توجه به دیدگاه و تخصص خودشان ممکن است رویکردی متفاوت به آن نشان بدهند. اما به هر روی، مدلهای درمانی مختلفی بر مبنای توجهآگاهی طراحی شده و مورد مطالعه قرار گرفته است که برخی از آنها شهرت خوبی هم پیدا کردهاند.
آموزش (۶)
امروزه برخی مدارس در غرب توجهآگاهی را برای آرامسازی و خودکنترلی دانشآموزان به فعالیتهای روزانه خود افزودهاند. یک سری مؤسسات و پروژهها نیز بر اساس آن تعریف شده و به طور گسترده فعالیت میکنند. این دورهها در کنار پرورش خلاقیت و کسب مهارتهای حل مسئله ضروری دانسته شدهاند. برنامههایی چون (Mindfulness-Based Intervention-MBI) بر اساس همین ضرورت شکل گرفتهاند.
کسبوکار (۶)
شرکتهایی مانند گوگل، پروکتر و گمبل، جنرال میلز، مایو کلینیک، و ارتش آمریکا آموزشهای توجهآگاهی را برای کارکنان خود در نظر میگیرند. همچنین، از آن جا که نشان داده شده توجهآگاهی منجر به تندرستی بیشتر کارکنان، کاهش تنش و فرسودگی، بهبود محیط کار میشود و با تصمیمگیریهای اخلاقمدار همبستگی دارد، دانشجویان کسبوکار آن را به عنوان راهکاری برای رفتار و بینش اخلاقمند آموزش میبینند.
قانون (۶)
در ارتباط با امور قانونی، کاربرد توجهآگاهی برای روش مکمل حلاختلاف، کاهش سطح جرایم، و بازپروری مجرمین مورد توجه قرار گرفته است. همچنین دولتها در سطح نیروهای نظامی (آمریکا) و اعضای پارلمان (بریتانیا) آن را تمهید کردهاند.
دانش (۶)
مطالعات مروری سیستماتیک، متاآنالیز، و پژوهشی متعددی اثر توجهآگاهی را بر نشانههای اختلالات گوناگون روانی و جسمی از جمله مثبتاندیشی، توجه، مصرف مواد، عادات تغذیه، وضعیت پوست، خواب، وزن و بسیاری موضوعات دیگر مورد بررسی قرار دادهاند. اما کیفیت روشمندی این مطالعات همواره محل بحث بوده و هست.
باورهای اشتباه:
- توجهآگاهی روشی مدرن است! (۴)
همان طور که پیشتر گفتیم توجهآگاهی در فلسفه گذشتگان ریشه دارد. آن چه در مورد این مفهوم «تازه» است، نوع نگاه به کارکرد آن و راهیابی آن به نوشتجات روشمند است.
- توجهآگاهی فارغ از قضاوتکردن است (۱).
به طور کلی کارکرد ذهن بر مبنای نوعی انتخاب یا قضاوت است. نمیتوان انتظار داشت ذهن نسبت به پدیدهها کاملا خنثی و میانه برخورد کند. شاید «پذیرش تفاوتها» مفهوم درستتری باشد.
- توجهآگاهی «ضرورتاً» شکلی از مدیتیشن است.
مدیتیشن در یوگا به معنای آرام نشستن و فکر را خالی کردن است. در ادبیات عرفای فارسی قدیم از این کار به خلوت کردن یا خلوت گزیدن یاد میشده است. بنابراین در فرهنگها و بسترهای مختلف میتواند نامهای گوناگونی بگیرد. از طرف دیگر مدیتیشن تنها یکی از روشهای دستیابی به توجهآگاهی است (۶).
- توجهآگاهی تنها در خلوت به دست میآید.
ممکن است برخی فکر کنند که این سطح از آگاهی در محیط شلوغ قابل دستیابی نیست و مدیتیشنهای مربوطه تنها در خلوت، سکون و سکوت امکانپذیر است. در حالی که اگر چه انجام برخی تمرینهای طراحیشده برای توجهآگاهی در خلوت توصیه میشوند، اما تمرینهای یوگای حرکتی و مدیتیشن در حال راهرفتن نیز در زمره تمرینهای مفید برای دستیابی به توجهآگاهی یاد شدهاند (۶).
- توجهآگاهی رویدادی است که تنها در مغز ما اتفاق میافتد.
این مفهوم تمام بدن ما را در برمیگیرد و به معنای آگاهی ما از تمام بدنمان در هر موقعیتی است (۷).
- توجهآگاهی برابر با خلسه و بی فکری است.
توجهآگاهی با از خود بیخود شدن، بیخیالی و توهم، وانهادگی، یا تخلیه ذهن برابر نیست. بلکه درک شفاف هر لحظه است (۹).
صاحبنظران در حوزه توجهآگاهی:
توماس ویلیام ریس دیویدس و دنیل جان گوگرلی کسانی بودند که نخستین بار این مفهوم را به زبان انگلیسی ترجمه کردند. گرچه واژه مایندفولنس پیش از این که به عنوان برابرنهاد ساتی به کار برود وارد ادبیات و نوشتجات انگلیسی شده بود. تیک نیات هان، هربرت بنسون، جان کابات-زین، و ریچارد جی. دیویدسون کسانی هستند که در شهرت توجهآگاهی در دنیای غرب جدید به طور مؤثری دخیل بودهاند۶. برخی از دیگر استادانی که نام آنها در زمره مدرسان و پژوهشگران در حوزه توجهآگاهی آمده است: ژوزف گلد اشتاین، جک کورن فیلد، شارون سالزبرگ، روبرت شارف، جورجس دریفوس، روپرت گتین، و …
در نهایت و با مشارکت همه این نظریهپردازان و محققان، توجهآگاهی امروز به سطحی از شهرت و محبوبیت رسیده است که منجر به شکلگیری «جنبش توجهآگاهی» شده است. این واژه به طور روزافزون توسط پژوهشگران دین، دانشمندان، اهالی رسانه، نویسندگان و … قرار میگیرد. اگر چه همواره در بوته نقد نیز گذاشته میشود.
منابع:
۱- https://www.yjc.ir/fa/news/6718302
۲-https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C
۳- http://tahoor.com/fa/Article/View/111632
۵-https://sara-hamidi.com/%D8%B0%D9%87%D9%86-%D8%A2%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C/
۶- https://en.wikipedia.org/wiki/Mindfulness
۷- https://www.mindful.org/what-is-mindfulness/
۸- https://palousemindfulness.com/MBSR/week3.html
۱۱-https://www.scientificamerican.com/article/wheres-the-proof-that-mindfulness-meditation-works1/